با فرو نشستن غبار فتنه ای که آقای موسوی و اطرافیانش ، آن را مانند جنگ جمل به پا کرده بودند ، مرزهای حق و باطل نمایان تر شد و شاهد آن بودیم که عناصر اغتشاش گر در کشور به قشر مشخصی محدود شد...
از طرفی به دلیل تنفر فطری انسان از دروغ و فریفته شدن و با توجه به آشکار شدن دروغ بودن بهانه ی تقلب در انتخابات و ... ، بسیاری از کسانی که دور آقای موسوی و نیروهای داخلی و خارجی اپوزوسیون را گرفته بودند ، از آنها کناره گرفتند.
عده ای نیز به این نتیجه رسیدند که اغتشاشات و نافرمانی های مدنی ارضا کننده ی اهداف آنها نیست و تنها حاصل آن ، بی اعتمادی دنیا جهت سرمایه گذاری خارجی در کشور ، کند شدن برنامه های سیاسی و اقتصادی ، اتلاف درآمدهای کشور ، قدرت گرفتن اراذل و اوباش و بی شمار نتیجه منفی دیگر است ؛ لذا ایشان نیز از حمایت کسانی که به آنها دروغ می گفتند و وعده ای جز فریب و غرور نمی دادند دست کشیدند.
این دلایل و دلایل زیاد دیگری باعث ریزش شدید نیروها در جبهه ی داخلی آمریکایی - انگلیسی - اسرائیلی ، موسوم به جنبش سبز موسوی شد.
لذا غربی ها نیز از عوامل خود در داخل کشور تقریباً قطع امید کرده بودند و راه بازسازی روابط با ایران را می پیمودند؛ تا آنجا که حتی عده ای از آنها در رفتار خود به گونه ای عمل کردند که گویای عذر خواهی آنها از ملت و دولت ایران بود...
اما مدتی پیش از فرا رسیدن ماه عزاداری سالار شهیدان علیه السلام ، تحرکات تازه ای در رفتار غربی ها شکل گرفت و به کلی رفتار آنها دگرگون شد!
صرف نظر از فشارهایی که دولت ایران با پشتوانه ی مردمی خود در روابط بین المللی به آنها و منافعشان وارد می کرد و نیز مقاصد سیاسی و اقتصادی آنها ، می توان از یک انگیزه ی قوی برای این تغییر رفتار آنها نام برد و آن چیزی است به نام «جنبش اربعین!»
«جنبش اربعین» چیست؟
این همان چیزی است که در انقلاب اسلامی کشور ما به وقوع پیوست و نهایتاً یکی از عوامل اساسی در پیروزی آن بود؛
در جریان تظاهرات انقلابی مردم «تبریز» ، رژیم شاهنشاهی عده ی زیادی از آنها را به خاک و خون کشید...
بعد از چهل روز مردم «یزد» ، عزای روز چهلم شهدای تبریز را برگزار کردند و با این بهانه به خیابان ها ریختند ؛ رژیم طاغوت برای سرکوبی این قیام نیز دست به کشتار وحشیانه ی یزدی ها زد...
چهل روز بعد نیز ، مردم «آبادان» برای شهدای یزد عزاداری کردند و به خیابان ها ریختند ...
این چرخه به نام «جنبش اربعین» معروف شد و ستون اصلی شکل گیری نظام اسلامی شد.
تلاش برای تشکیل «جنبش اربعین» در دل «جنبش سبز اموی»
طراحان اصلی فتنه ی میر حسینی ، یعنی غربی ها و یهود و نصارا ، تلاش زیادی کردند تا با کشتن عده ای که فریب آنها را خورده بودند ، مثل «ندا آقا سلطان» و سناریو سازی «ربودن ، قتل و تجاوز» برای عده ای دیگر مانند «سعیده پور آقایی» و نیز نشان دادن صحنه هایی رقت بار از کشته های جنگ «غزه» و نسبت دادن آن به دولت ایران (!) و نیز با وارد کردن عوامل نفوذی تروریستی خود در میان جمعیت اغتشاشگران و قربانی گرفتن از آنها و .... در تمام این مدت سعی کردند از میان «ساده لوحان شتر پرست» قربانی بگیرند یا کشته هایی خلق کنند تا بتوانند چرخه ی اربعینی را در جنبش سبز اموی شکل دهند.
مهره های اصلی خلق جنبش مذکور را به روشنی می توان تشخیص داد.
نقش اساسی را در این میان آقایان میر حسین موسوی و کروبی و خاتمی که به اصطلاح سرشناس هستند بازی می کنند و به زور هم که شده سعی در برپا کردن مراسم ترحیم برای کشتگان خیالی یا واقعی ( که خودشان سرشان را بریدند!) دارند...
اما هوشیاری نیروی انتظامی ( به خاطر عدم استفاده از سلاح) و کارشناسانه تر شدن روند برنامه های رسانه ی ملی در روشن کردن زوایای پنهان این فتنه و عواملی دیگر باعث عقیم گذاشتن این نقشه ی شوم شده است ؛ عامل مهم تر این است که انسان برای کشته شدن نیاز به انگیزه ی عقلانی و معنوی دارد ؛ «کسانی که شمشیر دشمنی با اهل بیت رسول الله علیه و علیهم السلام را از رو بسته اند و دختران فراری و مردان بی بند و بار» لشکری نیستند که برای میر حسین جان دهند.
لعن علی عدوک یا حسین .... خاتمی و کروبی و میر حسین