(با عرض پوزش از حامیان واقعی میر حسین موسوی و ادای احترام به ایشان)
حرکت عجیب و غیر انسانی حامیان میر حسین موسوی در اکثر نقاط ایران، مبنی بر سد معابر و سلب آسایش از مردم ، پیش از اعلام ادعای احمقانه بروز تقلب در انتخابات، جای سؤال دارد و پرده از واقعیتی بر می دارد که پس از انتخابات نمود پیدا کرد و آن خوی وحشی گری اغتشاش گران بود.
این کار بیشتر برای بیماران اورژانسی دردسر ساز شد.
یکی از بستگان ما که در جنگ تحمیلی ایران و عراق برای دفاع از میهن و اسلام جانش را در دست گرفت و با گاز خردل شیمیایی شد و پس از سال ها تحمل درد و رنج به تازگی به شهادت رسید، یکی از سیب دیدگان «جنگ تحمیلی موسوی علیه ملت ایران» بود.
روزی که میر حسین موسوی خائن به همراه محمد خاتمی (که من حدود 12 سال حامی او بودم) برای سخنرانی تبلیغاتی خود که همانند همیشه پر سر و صدا و پر هزینه بود ، به شهر اصفهان آمد، یکی از بدترین روز ها برای مردم این شهر بود؛
به خاطر گرفتاری هایی که از سوی شبه اوباش به آن دچار شدند!
از قضا در این روز حال این جانباز به هم خورد ؛
وقتی با اورژانس تماس گرفتند ، شنیدند که به خاطر بسته شدن خیابان ها توسط حامیان موسوی، امکان ارسال آمبولانس وجود ندارد...
به ناچار کپسول اکسیژن را درون صندوق عقب گذاشتند و برادر زاده ی جانباز کنار کپسول نشست تا آن را نگه دارد؛ خود جانباز نیز به زحمت کنار پنجره دراز کشید تا بتواند از ماسک اکسیژن استفاده کند؛
در نهایت راهی که باید طی می شد ، حدود 15 کیلومتر دور تر شد.
این نتیجه ی رفتار غیر انسانی حامیان موسوی علیه کسی است که امنیت و آسایش خودمان را مدیون او و همقطارانش هستیم.
شاید اگر آن روز محمد خاتمی یا موسوی به جای فکر کردن به انقلاب مخملی، در مورد سد معابر به حامیانشان تذکری می دادند، امروز شهید در بین ما بود...