انقلاب اسلامی در حال ورود به مرحله ی جدیدی از زندگی خود است.
هر چند این تحولات با مقدمه ی تلخی همراه بود ، اما نتیجه های بسیار ارزشمندی برای نظام و انقلاب در پی داشت و باعث بیمه شدن جمهوری اسلامس برای سالیان درازی پس از این شد.
در ضمن با گذشت چند ماه از آشوب ها و شناخته شدن دروغگویی های سران مخالف با رژیم ، بسیاری از سوء تفاهم ها نیز تعدیل شده و ان شاء الله به زودی به کلی از بین میرود.
مهمترین عاملی که باعث بوجود آمدن این حوادث تلخ و در نتیجه دستاوردهای مهم برای کشور شد ، احساس وحشت «اصلاح طلبان» از مردود شدن توسط مردم بود که با مشاهده ی نتایج آمارهای انتخابات پس از دولت اصلاحات (مانند شوراهای شهرها ، مجلس هفتم و دولت نهم) بوجود آمده بود.
با انتخاب شدن «دکتر محمود احمدی نژاد» به عنوان فردی مصمم ، ضد فساد و ضد رابطه های سیاسی و اقتصادی نامشروع ، جریان اصلاح طلب میدید که به پایان راه نزدیک می شود...
ایشان برای به دست آوردن جایگاه از دست رفته و حتی چیزی فراتر از آن ، پس از مدتها کار فکری و مطالعه و شاید مشورت با مشاوران خارجی ، با الهام از انقلاب های رنگی در کشورهای دیگر ، سعی در اجرای نقشه ی مشابه در کشورمان ، برای انجام کودتای مخملی (به عنوان دستاورد مطلوب) یا ایجاد اهرم فشار برای تحمیل خواسته های خود به رژیم (به عنوان حداقل دستاورد) و در ادامه ی آن «حذف رهبری» (به عنوان هدف مهم بعدی) ، کردند.
این طرح بیشتر شبیه به یک «قمار» برای اصلاح طلبان بود که فقط نتیجه ی «برد - برد» از آن قابلیت پذیرش داشت و الا به ریسکش نمی ارزید.
اصلاح طلبان برای آزمودن امکان اجرای این طرح و نقشه احتیاج به زمان برای آزمایش چند و چون انجام طرح مذکور داشتند.
آنان به دنبال فرصت بودند تا پس از آزمودن جوانب کار ، در موقعیت مناسب دست به ایجاد اجتماعات گسترده و تصرف پادگان های نظامی و انتظامی (چنان که شاهدان عینی گزارش دادند بسیاری از دستگیر شدگان در حال بالا رفتن از فنس های پادگان های نظامی و انتظامی جلب شدند.) بزنند.
بهره مند بودن این جریان از اقلیت بافت جمعیتی کشور ، اشغال پادگان های نظامی و پاسگاه ها را اجتناب ناپذیر می کرد زیرا در صورت مسلح شدن همین هواداران اندک (در مقایسه با مخالفان) و انجام مأموریت های مسلحانه ، رژیم مجبور به مصالحه یا تسلیم می شد.
هرچند که در آشوب هایی که برپا شد ، گاهاً حضور افراد مسلح مشهود بود و سلاح های بسیاری نیز کشف و ضبط شد.
ضمن اینکه پس از ایجاد نا امنی گسترده در کشور ، بدون شک حامیان خارجی این جریان (که سالها با ملت ایران دشمنی کرده بودند) نیز با حمله به مراکز مهم و حساس کشور ، رژیم را فلج می کردند.
چنانچه شاهد بودیم بلافاصله پس از شروع اقدام به کودتای سبز در کشور (یعنی بلافاصله پس از اعلام تقلب در انتخابات توسط میر حسین موسوی) ، رژیم صهیونیستی اقدام به برگزاری مانورهای فشرده در مناطق مشابه به کشورمان کرد و به طور همزمان در سواحل کشور آمریکا دست به آزمایش سیستم دفاع ضد موشکی جهت رهگیری و نابود کردن موشک های ایرانی از جمله «شهاب» زد.
در همان حال آمریکا نیز برای حمله به ایران به رژیم صهیونیستی رسماً چراغ سبز نشان داد.
حتماً در میان اصلاح طلبان ، افرادی بودند که از انجام انقلاب مخملی و عدم توفیق آن احساس خطر می کردند ؛ لذا اصلاح طلبان در چند نوبت اقدام به آزمایش تجمع سازی و ازدحام هواداران کردند.
از جمله این آزمایشات می توان به ایجاد زنجیره ی انسانی معروف اشاره کرد.
اصلاح طلبان جهت ایجاد همبستگی میان هواداران ، با الهام گیری از انقلاب های رنگی مشابه ، هزینه های گزافی را جهت نشانه سازی و استفاده از نمادهای رنگی متحمل شدند.
صرف نظر از منبع تأمین این هزینه ها ، نفس این هزینه کردها در کشور اسلامی و انتصاب رنگ سبز آنها به معصومین (علیهم السلام) نیز بسیار به دور از مسلمانی بود.
آقای موسوی در یک سخنرانی این نشانه سازی را انکار کردند و مدعی شدند که انتخاب رنگ سبز برای حامیان وی ، توسط یک پسر بچه ی نوجوان در قطار به وی الهام شده ولی تلوزیون های بیگانه که بی هیچ توقفی اقدام به تشویق و حمایت بی شائبه ی آشوب ها و آشوب گران می کردند و در شایعه سازی و دروغ پردازی لحظه ای کوتاهی نمی کردند ، میرسحین موسوی را در حال دریافت شال سبز از آقای خاتمی نشان می دادند که خود سندی بر غیر حقیقی بودن ادعای مهندس موسوی است.
از جمله ی این رسانه ها «بی.بی.سی فارسی» بود که دریافت این نماد را نشانگر آغاز اصلاح طلب شدن مهندس موسوی معرفی می کرد!
یکی از سیاست های دیگر این جریان جهت ایجاد همبستگی میان هواداران ، ابداع پدیده ای غیر دینی به نام «دختران فیروزه ای» و برقراری ارتباط های عاطفی شدید میان آنان و جنس مخالف عضو در ستاد و نیز پرداخت دستمزد به آنان بود.
اصلاح طلبان جهت ایجاد «انقلاب مخملی» مدت های زیادی را مشغول آزمایش و خطا بودند. بخش عملی این آزمایشات شاید از زمان «اعتصاب مجلس ششم» شکل گرفت و به آشوب های پس از انتخابات انجامید.
چیزی که در این میان نادیده گرفته شد ، تمرینات آگاهانه و غیر آگاهانه هواداران مهندس موسوی در زمان تبلیغات بود. اعضای ستاد وی و هوادارانشان بارها پیش از برگزاری انتخابات در کشور دست به ازدحام و بستن خیابان ها می زدند که در بخش های از شهرهای بزرگ و کوچک که عمدتاً غیر مذهبی مشهود بود.
تمام این سرمایه گذاری ها توسط اصلاح طلبان ، با نادیده گرفتن و عملی نشدن چند نکته ، به جای به ثمر نشستن انقلاب مخملی ، منجر به شکسته شدن اصلاح طلبان ، از جمله شخص مهندس موسوی و سقوط آنان برای همیشه شد.
از جمله ی این موارد شاید تجربه ی رژیم اسلامی ایران از اتفاقات تقریباً مشابه ، مانند کودتای نوژه و شورش های کردستان بود.
یکی از دیگر دلایل شکست کودتای مخملی در ایران ، وحشت رژیم صهیونیستی از توان نظامی ایران و خودداری این رژیم از حمله ی نظامی بود.
اقتدار نظام اسلامی و نیروهای نظامی و انتظامی ایران و برگزاری دو مانور توسط نیروهای مسلح در همین مدت توسط کشورمان ، نقش بسیار مؤثری در جلوگیری از حمله ی دشمن داشت.
اما دلیل اصلی شکست این کودتا ، آگاه تر شدن مردم نسبت به دروغ پردازی ها و خیانت کاری طراحان این نقشه و عدم اقبال ایشان از فراخوان های جدید ایشان بود.
متأسفانه افرادی که سمبل های انقلاب مخملی بودند در غیاب طراحان اصلی این نقشه ، هنوز دست از نقش آفرینی های سوء برنداشته اند و با صدور بیانیه های تحریک کننده و طرح ادعاهای غیر قابل دفاع ، سعی در تضمین ادامه ی بقای سیاسی انگلی خود و تضعیف کشورمان هستند.
به امید آنکه اجازه ی قیام علیه منافقان و دین گریزان و ریشه کنی آنها برای همیشه ،از سوی رهبر عزیزمان صادر شود تا بتوانیم دست به پالایش دشمنان خدا از کشور عزیزمان، ایران زمین بزنیم.