آقای خاتمی...
من به عنوان کسی که دو دوره به شما رای دادم از شما گلایه ها دارم اگر گوش کنید.
*- بعد از چندین سال فهمیدم که از جهالت من سوء استفاده کردید...
به ما گفتید که ما ، طزفداران شما «اکثریت کم سر و صداییم» ولی امروز مؤسسات جهانی مثل «Terror Free Tomorrow» ثابت کردند که ما در اقلیت بودیم.
*- روزهای متمادی نماینده ی شما برادران و خواهران ساده لوح من (که من هم سالها مانند آنها بودم) را به دنبال شتر سرخ مویتان به خیابان کشید و به کشتن داد تا ثابت کند شما اقلیت پر سر و صدایید.
*-به ما گفتید مخالفانتان «اقلیت پر سر و صدا» هستند ولی امروز میبینم آنها اکثریت کم سر و صدا هستند.
*- به ما القاء کردید راه بهشت از روی پل شما می گذرد اما در عربستان کنار کسی نشستید که به حضرت زهرا ( سلام الله علیها) توهین کرده بود و به آن نامرد لبخند ژکوند هدیه دادید.
*- به ما گفتید با گفتگوی تمدن ها، دنیا حامی ما می شود اما آمریکا با موشک کروز به خانه ی همشهریانم در آبادان شلیک کرد و با خمپاره شهر ما را پس از سالها جنگ یک بار دیگر لرزاند.
*- حامیان شما با صدای بلند ازدواج زن با زن و مرد با مرد را حلال کردند و معترضان به آنان را دشمن ما معرفی کردید.
*- پس از سالها خاطره ی کشف حجاب رضا خانی را دوباره زنده کردید تا عکس های زنان و دختران سرزمینم را در سایت های جهانی، چشم چران ها دست به دست کنند. خودتان یک سرچ کنید تا ببینید.
*- در سال هایی که در وزارت ارشاد بودید کتاب هایی چاپ شد که جوانان را تحریک می کرد ولی این خیانتتان را پنهان کردید.
*- مانند بلعم باعورا روی «بی بند و باری» اسم آزادی و حقوق بشر گذاشتید.
*- چهار سال یاران شما کسی را مضحکه کردند که در تحقیقات اخیرم فهمیدم بیشترین خدمت را به ایران کرده بود و میکند.
و هزاران هزار خیانت دیگر که ما را به وسوسه ی آن دور گوساله ی سامری اصلاح طلبی خود جمع کردید.
و سخن آخرم:
من از حق خودم گذشت نمی کنم و از شما به آقا امام رضا ( علیه السلام) شکایت می برم و داد ایرانیان می ستانم.
ننگ بر شما.