همانطور که می دانید چندی است که رژیم اشغال گر صهیونیستی اقدام به برگزاری مانور های نظامی جهت ایجاد آمادگی برای حمله به ایران کرده است.
پروژه این اقدامات با عبور یک زیر دریایی اتمی این رژیم از کانال سوئز کلید خورد.
از جمله تمرینات این مانور می توان به تمرین برای پیاده کردن کماندو در خاک ایران و انجام عملیات خرابکارانه ، بمباران تأسیسات هسته ای کشورمان و آزمایش سیستم دفاع ضد موشکی جهت ردگیری موشک های ایرانی (که در خاک آمریکا انجام شد) اشاره کرد.
اما این تهدیدات چقدر اهمیت دارد و چرا اسرائیل غاصب هزینه ی این مانور ها را متحمل می شود؟
اگر به یاد داشته باشید پیش از این نیز چنین اقدامی از سوی اسرائیل انجام گرفته بود که در آن زمان توسط رسانه های جهان تحت عنوان به راه انداختن «جنگ تمام عیار علیه ایران» نامیده می شد.
مسئله ی مهم در هر دو مورد ، زمان این دو اتفاق است:
1- اولین مانور چند سال پیش انجام شد؛ یعنی زمانی که حوادثی نظیر حادثه کوی دانشگاه و به چالش کشیدن رژیم و «رهبریت» توسط اصلاح طلبان در دوره ی آقای خاتمی تلاش داشت به نوعی آشفتگی (هر چند سطحی) در ایران ایجاد کند.
و مورد اخیر نیز همزمان با آشوب طلبی اصلاح طلبان پس از انتخابات ایران صورت گرفته.
2- مسئله ی مهم دوم این است که مانور و تهدیدات اخیر درست زمانی انجام می شود که آمریکا خود را مشتاق گفتگو و حل اختلافات نشان می دهد.
جمع بندی:
اسرائیل به خوبی از این امر آگاه است که توان مقابله نظامی با ایران را ندارد و با حمله به ایران به قصد کند کردن پروژه هسته ای کشورمان ، به یک باره موجودیت خود را دو دلیل، از دست خواهد داد: اول توان نظامی ایران که نسبت به قبل بسیار پیشرفت کرده و دوم طرز تفکر ایران درباره ی اسرائیل که هیچ گاه آن را به رسمیت نشناخته و از ایده ی محو این کشور کوتاه نیامده.
حتماً به خاطر دارید که روزنامه های اسرائیلی در زمان جنگ 33 روزه این گونه نوشتند: اسرائیل در لبنان با ایران می جنگد ، نه با حزب الله و دلیل شکست خود را حمایت ایران از این نهاد یا گروه ارزیابی کردند.
در ضمن روزنامه های جهانی خبر دادند که ناو اسرائیلی که در این جنگ منهدم شد و کفه ی نبرد را به سود حزب الله سنگین تر کرد ، مورد هدف موشک ایرانی «کوثر» (توسط حزب الله) قرار گرفته.
هر چند این حرف از سوی ایران پذیرفته نشد اما باعث وحشت بیش از پیش اسرائیل از توان نظامی ایران شد.
با این توضیحات می توان به یک نتیجه رسید:
1- در هر دو مانور به روشنی می توان این پیام را دریافت که اسرائیل قصد دارد با ارعاب و تهدید ایران، رژیم حاکم را به زعم خود از موضع قدرت پایین بکشد و ایران را به حالت دفاعی فرو ببرد تا از این طریق اصلاح طلبان را در صف آرایی کردن مقابل «رهبر معظم انقلاب» و دست یابی به اهدافشان یاری کند.
آنچه مسلم است ، تصمیمات و اقدامات اصلاح طلبان تا کنون همگی به گونه ای در راستای منافع آمریکا ، اروپا و اسرائیل بوده است؛ چرا که با نگاهی گذرا به تاریخ به روشنی در می یابیم که همگی استعمار گران و سفاکان روزگار ، با «دین گرایی» و مخصوصاً «اسلام گرایی» سر ستیز داشته اند؛
این قضیه به ر احتی قابل تحقیق است.
به همین دلیل «دین گریزی» و برخی دلایل دیگر است که همه ی قدرت های استکباری ، به شدت دوستدار اصلاح طلبان و حامیانشان هستند و ایشان را «مبارزان راه آزادی» می نامند در حالی که آزادی خواهان مسلمان و غیر مسلمان فرانسه ، فلسطین، انگلیس و... را تروریست خطاب می کنند؛ همانطور که BBC فارسی و صدای آمریکا ، مبارزان فلسطینی را «ستیزه جو» میخوانند.
در وافع هر دو بخش این استدلال ، اثبات کننده ی یکدیگر هستند.(1)
2- دلیل دومی که برای اسرائیل ارزش فراوانی دارد (در حدی که متحمل هزینه های هنگفتی جهت انجام مانور ها شده) ، همان دلیلی است که باعث شد آمریکا و انگلیس به طور مستقیم مبالغ کلانی جهت ایجاد اشوب در ایران هزینه کنند.
این دلیل چیزی نیست جز گرفتن برگ برنده از ایران در پای میز مذاکره با آمریکا و اروپا در مورد مسئله هسته ای کشورمان.
همان طور که لبنانی ها به این مطلب اشاره کردند.
------------------------------------------------------------------
پی نوشت:
(1): یعنی مسئله ی محبوب بودن اصلاح طلبان نزد قدرت های استکباری ، اثبات کننده ی «دین گریزی» سران و افراد این حزب است و همچنین دین گریزی آنها ، باعث محبوب شدن آنها نزد آن کشور ها شده.