سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حقیقت شیرین
[ و یکى از یاران خود را فرمود : ] بیش در بند زن و فرزندت مباش که اگر دوستان خدایند ، خدا دوستانش را ضایع ننماید ، و اگر دشمنان خدایند ، ترا غم دشمنان خدا چرا باید ؟ [نهج البلاغه]
 
 

گروهی از ناظرین بدون مرز و بی طرف اخیراً در بیانیه ای به بیان امتیازات آشکار آقای موسوی نسبت به رئیس جمهور منتخب پرداخته اند و از این طریق اعلام کرده اند که در هر دو صورت بروز تقلب در انتخابات یا عدم بروز آن باید انتخابات ایران باطل اعلام و آقای موسوی به سمت پادشاهی بلامنازع این کشور غیر دموکراتیک منسوب گردد!

ذیلاً بخشی از این گزارش 1001 صفحه ای را با هم مرور می کنیم:

 

1- خیلی بد بود که آقای رئیس جمهور عکس همسر پرده نشین و مستور موسوی را به همه نشان داد! آن هم عکسی بزرگ و بدون برقع و روبند! هر چند دشمنان میر حسین گفتند هر روز بانویی به نام «زهرا رهنورد» را در دانشگاه و روزنامه و تلوزیون های بیگانه دیده اند ، اما آنچه که واضح است این است که فرد رویت شده خواهر شاه مخلوع ایران بوده است نه همسر مهندس موسوی. بلکه چهره ی ایشان را آسمان هم ندیده!

 

یکی دیگر از مصادیق برتری مهندس موسوی صداقت ایشان بود؛ به این معنی که ایشان در راستای اعتلای شعار اصلاح طلبی خود که سال ها می گفتند: «زنده باد مخالف»، در مناظره با آقای کروبی، حال مجری را اساسی گرفتند. زیرا مخالفت هم حدی دارد. آقای مجری اگر بی طرف بودند باید تذکر به اصطلاح آیین نامه ای خود را به صورت تلفنی به آقای رئیس جمهور می دادند که حضور ندارند.

 

در ضمن آقای موسوی  تنها کسی بودند که توانستند فریاد فرو خورده ی ملت را در مناظره با آقای رئیس جمهور ابراز کنند و شجاعانه بگویند : «چیز»!

لازم به توضیح نیست که منظور ایشان از چیز این چیزا بود: حجاب ، پر! سفر های استانی ، پر! وام خود اشتغالی ، پر! خصومت با اسرائیل ، پر! هسته ای، پر! جمهوری ، پر!.... پادشاهی ، آخ جون مامان!...

 

البته در مورد عدم قبولی ایشان عده ای مغرض شایعه کردند که بسیاری از طرفداران ایشان در نوشتن رأی خود اشتباهاتی جزئی را مرتکب شدند. به عنوان مثال گزارش شده خیل عظیمی از حامیان موسوی در برگ رأی خود نوشته بودند«چیز حسین چیزوی»!

 

ناظران بین المللی یکی از مواردی که نشان دهنده ی بلوغ سیاسی موسوی بود را بیانیه های ایشان ذکر کرده اند و نیز درخواست های مکرر ایشان مبنی بر راهپیمایی همراه با سکوت ( البته یواشکی به طرفداران توصیه کردند هر کی سکوت کنه خره!) که متعاقباً حامیان با درک درست از وظیفه ی ذاتی خود ، شیشه ی منازل خود را شکستند.

 

البته اتفاقاتی هم در حاشیه ی این راهپیمایی های آرام افتاد که صرفاً منجر به شکستن شیشه ی منازل همسایه ها شد. هیچ هم تروریست در بین مردم نبود! کسی هم کشته نشد! این ها همش شایعه ی متقلب ها بود که با درایت جناب آقای موسوی رفع و رجوع شد!

شیشه ی خانه ی هر کس هم شکست پولشو گرفت رفت پی زندگیش. به هر حال بشکن بشکن که بشه از این اتفاق ها می افته.

 

البته گلایه ای که حامیان موسوی مکرراً اعلام می کردند این بود که چرا یکی از نامزدهای زیر یک درصدی انتخابات  همیشه خودشو قاطی بازی می کنه و داستان پشت پرده چیست؟!

 

یکی از دلایل ناظران بین المللی برای صحه گذاشتن بر صلاحیت میر حسین موسوی «معصومیت» ایشان است. این ناظران دلیلی که برای ادعای خود می آورند چنین است: مهندس موسوی جهت ابطال انتخابات دلایلی بیان می کند که مربوط به «جر زنی» در بازی معروف «پر یا پوچ» است!

این در حالی است که خلاف این مسئله برای رئیس جمهور منتخب ایران صادق است. یعنی ایشان به مدارکی استناد می کند که مجامع بین المللی هم آنها را به شیوه ی خود ثابت کرده اند و این خیلی بد است برای یک رئیس جمهور! آن هم از نوع منتخب! آن هم مردمی! از آن بدتر هم مخالف اسرائیل!!

 

یکی دیگر از دلایل ارجحیت آقای موسوی، درایت ایشان در موضع گیری ها است که باعث می شود مستقیماً در مسائل درگیر نشود ؛ به عنوان مثال خودداری ایشان از دادن پاسخ مثبت به دعوت برای برگزاری مناظره ی زنده تلوزیونی بود! زیرا این کار ضمن جلوگیری از رسوایی احتمالی ، از هر فحشی برای اکثریت ملت ایران بد تر بود.

 

و همچنین است عدم صلاحیت رئیس جمهور منتخب و همچنین شورای نگهبان وابسته! ناظران مذکور دلیل عدم صلاحیت ایشان را این گونه ذکر می کنند که علیرغم درخواست های مکرر موسوی مبنی بر ابطال انتخابات ، این شورا مکرراً منت کشی می کرد که بیا و بزرگی کن با هم بشینیم رأی ها رو بشماریم! و این در حالی است که اگر خواست موسوی بازشماری بود ، چرا شیشه ی منزل خود را بشکست لیلی؟!


احسان عظیمیان ::: چهارشنبه 88/4/31::: ساعت 5:31 صبح
 

نامه منتشرنشده عباس آخوندی و بیژن نامدار زنگنه به رئیس مجلس شورای اسلامی از سوی خبرآنلاین منتشر شد.


روز 30خرداد ، یعنی فردای روزی که رهبرمعظم انقلاب در نمازجمعه تهران بحث مبسوطی در باره انتخابات بیان کردند 2نماینده میرحسین موسو ی در نامه ای به رئیس مجلس شورای اسلامی پیشنهادات خود را برای رفع بحران پیش آمده ارائه کردند...
این نامه که از سوی عباس آخوندی یکی از دونماینده موسوی در اختیار خبرآنلاین قرار گرفته برای نخستین بار منتشر می شود.

در زیر ابتدا بخش های سؤال بر انگیز توضیح آقایان آخوندی و زنگنه در باره این نامه و سپس قسمت های عجیب متن آن را می خوانید که ذیل آن بند ها به نقدشان پرداختیم. توجه داشته باشید که نخبگان سیاسی ابعاد بیشتری از این دست تناقضات را می بینند.

هر چند اندکی از پیشنهادات ارائه شده در این نامه خالی از عقلانیت نیستند.


بسمه تعالی

27/4/1388

در ارتباط با مطالب ایراد شده از سوی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در خطبه‌های نماز جمعه مورخ 26 تیر ماه تصمیم به انتشار نامه پیوست خطاب به دکتر لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی گرفتیم. این نامه در تاریخ 30/3/1388 یعنی دقیقاً فردای روز ایراد خطبه نماز جمعه توسط مقام معظم رهبری تدوین و تقدیم رئیس مجلس شده است.

 

(سوالی که در ذهن ایجاد می شود این است که چه مطالبی در سخنان آقای هاشمی وجود داشت که باعث شد این نامه را منتشر کنند؟ آیا مثل همیشه قصد دارند تشویش ایجاد شده را تقویت کنند تا شاید مجدداً به رژیم فشار بیاورند؟)

 

* معترضان به نتایج آرا که تعداد آنها کم هم نمی‌باشد، باید به رسمیت شناخته شوند...

 

(اگر این آقایان چشم و گوش داشتند باید شنیده باشند که رهبر انقلاب و دلسوزان نظام بارها اعلام کردند که معترضان باید صفوف خود را از اغتشاش گران که به خیال خود قصد براندازی دارند جدا کنند؛ این یعنی نظام آشکارا معترضان واقعی را به رسمیت می شناسد. ولی آشوب گران پذیرفته نیستند.

 پس تکرار این مظلوم نمایی این دو نماینده ی موسوی احمقانه است.

در ضمن چگونه می توان گفت چند درصد از آن معترضین که وحشیانه، چند روز عمر ملت را به هدر دادند و خسارات بسیار به ایران و ایرانیان زدند ، معترض ، و چند درصد اوباش و تروریست ها بودند؟)

 

 ...این افراد براساس اصل 27 قانون اساسی دارای حقوقی هستند که باید از آن برخوردار باشند. از جمله این حقوق حق برگزاری اجتماعات به صورت مسالمت‌آمیز و حق داشتن رسانه عمومی و استفاده از رسانه ملی است...

 

(متأسفانه اطرافیان موسوی و کلاً اصلاح طلبان - که من هم زمانی حامی آنها بودم - فقط بخش هایی از قانون را می بینند و بیان می کنند که منافع آنها را پوشش می دهد. همین قانون اساسی که به آن استناد شده مواد دیگری دارد که گویا برای چنین روزهایی نوشته شده است و در خواست آنها را نقض می کند.

دیدید که آقای هاشمی رفسنجانی هم در خطبه های نماز جمعه این مطلب را مستقیماً تأیید کرد و با تمامیت خواهی خواستار تغییر قانون شد!!!

در ضمن به چه علت آن همه رسانه را که در جهت منافع اصلاح طلبان کار می کنند را انکار کنید؟ علاوه بر آن با اتاق ضبط بی.بی.سی فارسی که در یکی از مراکز شما کشف شد چه می کنید؟)

 

 بی‌حرمتی به معترضان از طریق رسانه ملی نه تنها کمکی به حل مشکل نمی‌کند بلکه احساسات افراد را جریحه‌دار نموده و بر اصرار آنها بر تداوم اعتراض خواهد افزود.

 

(اعتراضی که باعث حضور پنهان افراد مسلح از منافقین و بقیه ی گروهک های تروریستی در جمعیت باشد فقط مطلوب انقلاب طلبان و تروریست هاست.

به همه ی ما ثابت شد که آقای موسوی به طور خاص و اصلاح طلبان به طور عام آشکارا جزء همین دو گروه مذکور هستند. دشمنان ملت چه احترام و حرمتی می توانند داشته باشند؟ )

 


* فاصله انداختن بین معترضان و رهبری آنها که در این مورد جناب آقای مهندس میرحسین موسوی است دو خطر عمده را در بر دارد. یکی عدم امکان ایفای نقش رهبری توسط ایشان و دیگری پر شدن خلأ رهبری توسط دیگرانی که امکان دارد عناصر ناشناخته‌ای باشند و دست به اقدامات ناشایستی بزنند می‌باشد.

 

(آقای موسوی هر وقت  با هواداران خود ارتباطی داشتند -که همواره از طریق بیانیه هایی که در سایت قلم نیوز و روزنامه های وابسته به خودشان به راحتی منتشر می شد ، با هواداران خود ارتباط دائمی داشتند.- ایشان را به ادامه ی آشوب ها تشویق کرد که یکی از دلایل جزئی این کار ترور شدن هواداران به دست تروریست ها بود تا بهانه برای مظلوم نمایی اصلاح طلبان فراهم شود.

توجه داشته باشید که «سعید حجاریان» گفته بود اصلاح طلبی رو به ضعف می رود و برای ادامه ی راه نیاز به «خون» دارد.

در ضمن وجود دو رهبر در یک نظام چه معنایی جز «انقلاب اقلیت علیه اکثریت» دارد؟)


صد البته در این وضعیت رهبری معترضان مسئولیت هیچ یک از عواقب اقدامات پراکنده‌ای که به صورت خود جوش توسط افراد، صورت می‌گیرد نمی‌پذیرد...

 

(آقای موسوی اگر مسئولیت کشته شدن هموطنانمان در آشوب هایی که به دعوت خودشان صورت گرفت را بپذیرند ، دیگر نیازی به تهدید مستقیم «رهبر معظم انقلاب» توسط نمایندگانشان برای عدم پذیرش مسئولیت نیست. همین مسئولیت جرم سنگینی است که انشاالله مجازاتی کمتر از اعدام را در پی ندارد.

توجه داشته باشید اولین کسی که از مسئول بودن موسوی در مقابل آشوب ها صحبت کرد ، رهبر معظم انقلاب بودند.)

 

... شما خوب واقف هستید که در کنترل بحران‌های اجتماعی اولین اقدامی که لازم است صورت گیرد پذیرش مشروعیت رهبری معترضان است تا امکان گفت و گو و رسیدن به راه حل فراهم گردد...

 

(از این حرف ها کاملاً این نیت جنایت کارانه هویداست که این جبهه -اصلاح طلبان و متحدانشان- قصد داشتند ایران را به جایی مثل «سومالی» یا «موگادیشو» و شاید هم «کومور» تبدیل و موسوی -و یا کسی مثل خاتمی- را به عنوان رهبر شورشیان منسوب کنند تا با حمایت آمریکا و اسرائیل بر ضد دولت مرکزی بجنگند.

در واقع ایشان کشیدن دوباره ی نجاست اسرائیل به ایران را خواهان هستند -با الهام از فرمایش امام خمینی رحمة الله علیه-)

 

... در غیر این صورت تنها زبان گفت‌و‌گو، زبان خشونت خواهد بود که در این مورد قطعاً راهکار خوبی نیست، چرا که هیچ نظامی به مردمی که در چارچوب امنیت آن، مردم اقدام به مشارکت در انتخابات نموده‌اند با خشونت پاسخ نمی‌دهد.

 

( این بخش از نامه گویای این حقیقت است که مصلحت اصلاح طلبان در این زمان ایجاب می کند تا به فرمایشات مقام معظم رهبری و سفارشات دولت و نیروی انتظامی مبنی بر جدا کردن صفوف معترضین از آشوب گران وقعی ننهند. چون در حقیقت نوک پیکان دفاع به سوی آشوب گران است ، نه حامیان واقعی موسوی و شهروندان.

همچنین باز هم به طور آگاهانه و هدفمند به مظلوم نمایی همیشگی پرداخته اند. )


* به جناب آقای مهندس موسوی در یک و یا چند برنامه زنده صدا و سیمای جمهوری اسلامی اجازه حضور جهت طرح مسائل خود داده شود. رسانه ملی همواره این امکان را دارد که برای دیگران نیز در جهت نقد صحبت‌های ایشان فضای لازم را فراهم آورد...

 

(یکی از دلایل آشکار دروغگویی آقای موسوی همین است که ایشان در مقابل همه ی پیشنهادات -زیادی- که برای مناظره زنده تلوزیونی به ایشان اعلام شد ، از ابتدا خود را به کر گوشی زدند تا از رسوا شدن بیشتر فرار کنند.

از جمله این پیشنهاد دهندگان آقای ولایتی بودند.

خوش بود گر محک تجربه آید به میان     تا سیه روی شود هر که در او غش باشد)

 

* به ایشان و جمعیت‌های هوادار ایشان توسط وزارت کشور اجازه راهپیمایی اعتراضی رسمی اعطا گردد...

 

(راهپیمایی و ازدحام جمعیت یعنی نفوذ دوباره ی اشرار و گروهک های تروریستی در میان مردم و باز هم ترور و کشتار. هر چند ندانستن این مسئله از سوی این افراد بعید است و بیان چند باره ی این درخواست باعث ظنین شدن نسبت به نیات ایشان است...)

 

متأسفانه اکثریت اعضای محترم شورای نگهبان با جانبداری از یکی از نامزدان خود را در این مظان قرار دادند که قضاوتشان همراه با جانبداری است. البته بهتر این بود که حضرات آقایان به دلیل آنکه در مقام داوری قرار دارند رأی خود را مخفی نگاه می‌داشتند تا امروز جامعه با چنین مشکلی مواجه نباشد.

 

( این بخش از نامه بر خلاف بسیاری از بخش های آن منطقی تر به نظر می رسد. هر چند در مواقعی که احساس می شود اعلام نظر باعث دورتر شدن خطری از جامعه می شود ، اعلام آن لازم و بلکه واجب است.)


...پیشنهاد این است که شورای نگهبان هیأتی از رجال ملی و مورد اعتماد مردم که اظهارنظر آنان موجب جلب اعتماد عمومی و آرامش جامعه شود را به عنوان خبرگان امین خود انتخاب کند. دامنه رسیدگی به این هیأت که به عبارتی باید نقش هیأت منصفه را ایفا نماید، باید عام و بدون محدودیت باشد....

 

(با آنکه این پیشنهاد خیر خواهانه به نظر می آید، اما بخش دوم آن مبنی بر عدم وجود محدودیت را باید توضیح داد که آیا اعضای این هیئت با اختیار تام خود می توانند طبق عادت مرسوم اصلاح طلب ها قوانین کشور را نقض کنند؟ همچنان که آقای موسوی در دوره ی نخست وزیری خود چندین مورد قانون گریزی را در کارنامه دارد.)

 

...ما بر این اعتقاد هستیم چنانچه جامعه به نتیجه چنین تصمیمی اعتماد کند، به یقین جناب آقای مهندس میرحسین موسوی نیز با آن موافق خواهد بود...

 

(خنده دار ترین و دردناک ترین بخش نامه همین بخش است.

همانطور که شنیدیم جناب آقای مهندس میرحسین موسوی علناً اعلام کرد: اگر همه صحت انتخابات را قبول کنند ، باز هم من آن را نمی پذیرم.

و این یعنی ایشان هیچ احترامی برای آراء  آن 13 ملیون و 24 ملیون و بقیه قائل نیستند.

لازم به توضیح نیست که این کلام موسوی در دیدار با اعضای شورای نگهبان در پاسخ به یکی از سوالات ایشان مطرح شده بود)

 

بیژن زنگنه
عباس آخوندی


احسان عظیمیان ::: چهارشنبه 88/4/31::: ساعت 3:27 صبح
 

(با ادای احترام قلبی به همه طرفداران واقعی آقای مهدی کروبی)

 

آقای مهدی کروبی در این دوره از انتخابات ثابت کرد که صاحب کرامات عدیده ای است و تا به حال نسبت به کشف این پهلوان صاحب زنگ بی مهری زیادی شده!

یکی از این کرامات ایشان (بلا تشبیه) این است که آقای کروبی زبانم لال به نوعی «مقلب القلوب» است! یا به تعبیر بهتر علم «تسخیر قلوب» را در جیب مبارک خویش دارد!

می گید چطور مگه؟

اینطور مگه (!):

اگر انتخابات دوره پیش ریاست جمهوری را به خاطر داشته باشید ، یکی از خوانندگان  خیلی بی تربیت رپ (!) راجع به این مرد بزرگ عرصه ی سیاست جهانی اینجوری خوانده بود:

«من پای صندوق آرا نمیرم ... به کروبی اون ( ... ) رای نمی دم...»

توضیح اینکه قسمتی از این ترانه به صورت خود سانسوری محذوف گردید.

 

اما این دوره از انتخابات، آقای کروبی با دخل و تصرف در قلوب آحاد مردم کاری کرد که یک خواننده فهیم رپ به طور خود جوش چیز دیگری راجع به ایشان خواند که پرده از کرامات ایشان برداشت:

«دوستت داریم از بس خوبی ، مهربونی، محبوبی، رای ما رای به شما ، وای وای مهدی کروبی!»

 

تازه این که چیزی نیست: آقای کروبی دم به دقیقه می گفت آقای «احمد نژاد» (!) واسه مردم بی چاره خونه می سازه، بشون کمک می کنه و هذا اظهر من الشمس است که گدا پروری می شه ، با این وجود این رپ کن فهیم که اسمش هم زبانم لال «ساسی مانکن» هست ، یه جای دیگه گفته:

«بشین تو خونه خودتو باد بزنو ، ماهانه بگیر هفتاد هزار تومنو ...»!!

 

البته بعضیا گفتن این ساسی مانکن پول گرفته آواز خونده اما معلومه که بی خود گفتن! تا کور شود هر آنکه نتواند دید! مگه شخ از این پولای یا مفت داره که به خرج معصیت اینو اون کنه؟! ایشان که یک روحانی کار درست است ، هیچ وقت نمیاد حرام پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رو حلال کنه که؛ میاد؟ نه که نمیاد!

 

حالا همون بد خواه ها که از توفیق آقای کروبی داشتن می ترکیدن گفتن بعد از نماز جمعه ی آقای هاشمی رفسنجانی یه عده که با آهنگ «وای وای مهدی کروبی» حال نمی کردن، گرد و خاک حاجی مهدی رو تکوندن براش!

 

بعضیای دیگه هم می گن اونایی که مهدی جون تو  زندان بنیاد شهید، از سر محبت پدرانه کتکشون زده بود تا بلکه آدم بشن و (به گفته ی خود آقای کروبی که انصافاً این توجیهش دیگه خیلی ضایع بود) برن بچه هاشونو بیارن بدن به مادراشون ، دیدن شلوغ پلوغه از خجالت ایشون در اومدن و یه حالی به ایشون دادن!

 

بعضیای دیگه هم میگن یه عده که در جزایر دور دست زندگی می کردن و اخبار به دستشون نرسیده بود فکر کردن آقای کروبی نفر اول انتخابات شده (!) و بعد از اینکه تو خونه خودشونو خوب باد زده بودن ، حالا اومده بودن ماهیانه ی هفتاد هزار تومنیه این دورشونو بگیرن، اما سوء تفاهم لا مصب باعث شد که بین اخوین قهر پیش بیاد و آقای کروبی به یاد سالهایی که تو بنیاد شهید بودن همشونو کتک بزنه. بعد هم کتک کاری رو انداخته گردن اونا تا بعدش هم بگه آقای احمد نژاد(!) منو زد تا بتونه دوباره چت کنه (یعنی گیر بده) به ابطال انتخابات! بلکه این دفعه کلکش بگیره! ای ناقلا!

 

بعضیای دیگه هم خیلی چیزای دیگه گفتن. به هر حال شد آنچه نباید می شد! کلاً همگی آخرش گفتن خوبش شد! کاشکی بیشتر خوبش می شد تا یاد بگیره دیگه دروغکی نگه تقلب شده! ما هم هر چند که می گیم «اونجای بابای آدم دروغ گو» اما در هر صورتش می گیم عیبه این حرفا! یه چیزی از دهنمون پرید! بعدشم شیطون رو لعنت کردیم ، تموم شد رفت پی کارش!

 

این اتفاقات بد بد باعث شد که بعضیا بگن آقای کروبی دوباره دست تو جیب مبارک کرد و بازم به یک خواننده دیگه (البته از نوع پاپ) از محل اعتبارات شهرام جزایری پول داد تا براش بخونه:

«من یه نصیحت می کنم ، بهت وصیت می کنم ، به برگ گل دست نزنین، کاکلشو پس نزنین... »

 

اما خودتونم خوب می دونین که این اتفاق نیفتاد و همش الکیه. تازه اگر هم افتاده باشه به طور خود جوش بوده نه پولکی! تازه تر از اون اگه پول داده باشه از محل 300 ملیون تومن معروف و مادر مرده نبوده ، از یه محل دیگه بوده. پول شهرام جزایری که زادو ولد نمی کنه که!مگر به زور کرامات حجت الاسلام والمسلمین فی الارض و السموات و العالمین حاج پورفسور کروبی!  اون پولا همش خرج شد!


احسان عظیمیان ::: شنبه 88/4/27::: ساعت 11:18 عصر
 

(با عرض ادب و احترام به حامیان واقعی آقای موسوی و تمنای هدایت از پیشگاه خداوند برای آشوب گران و تحریک کنندگانشان)

 

الف )

اگر بدون تعصب به آنچه که دور و برتان رخ داده توجه کرده باشید حتماً تا به حال به دروغ بودن ادعای بروز تقلب در انتخابات ایران پی برده اید.برای نمونه چند مورد کوچک از هزاران مورد را اجمالاً یاد آوری می کنم:

1- شبکه ی العربیه در یکی از برنامه هایش نشستی تحلیلی را با حضور « نوری زاده » و «دکتر محمود » راجع به انتخابات ایران پخش کرد ؛ (لازم به توضیح است که دکتر محمود یک تحلیل گر سیاسی از کشور کویت است که اگر برنامه های العربیه را دنبال کرده باشید ، حتماً تا به حال چندین مرتبه او را دیده اید و نوری زاده یک روزنامه نگار ضد رژیم است که زمان ریاست جمهوری خاتمی در ایران کار می کرد.)

در این ننشست تلفنی و تصویری دکتر محمود با ارایه مستنداتی که جمع کرده بود ادعای بروز تقلب در انتخابات ایران را حرفی « احمقانه » توصیف کرد

 ولی نوری زاده صحت انتخابات را بدون ارایه دلیل مستند و با تکیه به حرف های در گوشی به شدت رد می کرد و آخرین دلیلی که برای صحت ادعای خود آورد این بود :« آخر کدام دولتی بر سر ملت خود اسید می ریزد؟» !!!

یعنی همان دروغی که تنها «فاکس نیوز» آن را مطرح کرد و به خاطر احمقانه بودن بیش از حد ، دیگر درباره ی آن حرفی به میان نیامد.

 

2- مؤسسات معتبر جهانی نظیر «Terror Free Tomorrow»که در موارد مختلف بارها آمارهایی قابل استناد ارایه داده اند  پیش از برگزاری انتخابات گزارشیاتی منتشر کردند که پیروزی قطعی محمود احمدی نژاد را نشان می داد. به عنوان مثال مؤسسه یاد شده گزارشی 70 صفحه ای و مستند ارایه داد که نشان می داد محمود احمدی نژاد با کسب 34% آراء بیشترین رای را در ایران خواهد داشت و پس از آن میر حسین موسوی با کسب 14% در مقام دوم خواهد ایستاد.

این گزارش را می توانید در فرمت «pdf» از لینک زیر دانلود کنید:

http://www.terrorfreetomorrow.org/upimagestft/TFT%20Iran%20Survey%20Report%200609.pdf

 

3- با کمی تعقل در اتفاقات پس از انتخابات ایران و اندکی مطالعه در تاریخ و عملکرد دولت هایی نظیر آمریکا ، انگلیس و فرانسه و گروهک های تروریستی نظیر «سازمان مجاهدین خلق» که دستشان به خون هموطنانمان آلوده است و نیز دقت در محتوای بیانیه های آقای موسوی می توانید به نوع رابطه ی اطرافیان میر حسین موسوی و دشمنان نظام و مردم به روشنی پی ببرید.

رابطه ای که بنا بود پنهان باشد اما برآوردهای اشتباه از روند انقلاب مخملی در ایران باعث آشکار شدن آن شد.

 

4- اگر به اعترافات کسانی مانند «امیر حسین مهدوی» از اعضای مرکزی سازمان مجاهدین (که هم اکنون روی خروجی بسیاری از خبر گزاری ها قرار دارد) توجه کرده باشید و عینک بدبینی را از چشمانتان بردارید می توانید به چگونگی سازمان دهی و شکل دادن شایعه ی تقلب در انتخابات پی ببرید و جنایتی را که میر حسین موسوی و اطرافیانش در حق ساده لوحانی که کشته شدند آشکارا ببینید. حتی اگر 1% درستی این اعترافات را احتمال بدهید.

 

5- و دلایل بسیار دیگری که هوچی گری و دروغ گویی بازندگان انتخابات را بر ملا می سازد.

با این همه دیدید که این دروغ بار ها از سوی موسوی و اطرافیانش بارها با صدای بلند فریاد زده شد و باعث کشته شدن بردران و خواهرانمان شد تا دستان نخست وزیر دوران جنگ را به خون هموطنانمان آلوده کرد!

در یادداشت های بعدی به این خواهیم پرداخت که آیا خود میر حسین هم دروغ گو بود یا فریب خورده.

(ادامه دارد)


احسان عظیمیان ::: جمعه 88/4/26::: ساعت 7:31 عصر
 

به گزارش "شبکه ایران" برگی دیگر از سوابق اولین نخست وزیر انقلاب به حضور شریف ملت ایران می رسد تا معنای صداقت و پاکی را این بار از جنسی دیگر تجربه کنیم! 

"من این گشت ها را جمع می کنم" این جمله ای بود که میرحسین موسوی ترجیح داد پس از 20 سال سکوت رسانه ها از او تیتر کنند. 

اشاره میرحسین به طرح امنیت اجتماعی و گشت های ارشاد بود و این سخن را درپاسخ به سوال یک خبرنگار در اولین کنفرانس مطبوعاتی اش در روزنامه اطلاعات که پس از سال ها دوری وی از عالم سیاست برگزار می شد عنوان می کرد. 

او در پاسخ به سوال خبرنگار اعتماد که پرسید «شما نخست وزیر دورانی بودید که دوران بگیر و ببند بود اگر شما رییس جمهور شوید با طرح امنیت اجتماعی و طرح های مشابه چگونه برخورد می کنید گفت: "پروژه امینت اجتماعی اثرات سوء دارد و تامین کننده اهداف نظام ما نمی باشد و همه مسایل اجتماعی با تکیه بر مزیت های ما در اعتماد به جوانان و زنان باید تهیه شود و به صورت آمرانه و خشن هر نوع برخوردی که داشته باشیم آثار مثبتی نخواهد داشت." مهندس در نهایت پاسخش را با این جمله تمام کرد: "بخشی از برخوردها اساسا موضوعیت ندارد و با سوء نیت انجام می شود و این به حساب نظام گذاشته شود و من این گشت ها را جمع خواهم کرد." 

رسانه های حامی میرحسین بلافاصله دست به کار شدند و این جمله به تیتر اول اکثر آنها تبدیل شد و همین بهانه کافی بود تا دولت نهم به اتهام برقراری گشت ارشاد و مورد سنگین ترین هجمه ها قرار بگیرد، و این در حالی بود که پیش از این محمود احمدی نژاد در نامه هایی جداگانه به وزیر کشور نه تنها با نصب دوربین های مدار بسته در سطح محلات مخالفت کرده بود بلکه خواستار تشکیل کمیته صیانت از حقوق شهروندی شده بود و در موارد مختلف نسبت به برخوردهای خارج از معیار در طرح امنیت اجتماعی هشدار داده بود. هشدارهایی که برخی کدورت ها را نیز به دنبال داشت. 

اما محمود احمدی نژاد در مناظره با میرحسین موسوی از واقعیتی پرده برداشت که در هیاهیوی تبلیغات رسانه ای اصلاح طلبان به صورتی معکوس جلوه داده شده بود: "بنده بعد از این انحلال‌ها نزد آقای نقره‌کار که باجناق شما هستند رفتم و پرونده‌هایی را به ما می‌دادند که یک دختر خانمی آمده است و از او فلان سوال را می‌پرسند که اگر جواب می‌داد می‌گفتند او خیلی مسلط است و گزینش او را باطل می‌کردند و اگر جواب نمی‌داد او را تایید می‌کردند و آقای موسوی فرمان 8 ماده‌ای امام برای شما و نه برای این دولت صادر شد شما پاسخ دهید که آن فرمان را چقدر اجرا کرده‌اید. " 

احمدی نژاد از فرمانی سخن گفت که حضرت امام در واکنش به برخی رفتارهای گزینشی در دولت میرحسین موسوی صادر فرمودند، فرمانی که میرحسین مجبور شد در مناظره اش با محسن رضایی به هر نحوی آنرا قرائت کند. حضرت امام (ره) در بند پایانی این فرمان که با موضوع احترام به حریم افراد جامعه در آذرماه سال 62 صادر شده است، می فرماید: "جناب حجت الاسلام آقای موسوی اردبیلی رئیس دیوان عالی کشور و جناب آقای نخست وزیر موظفند شرعاً از امور مذکوره با سرعت و قاطعیت جلوگیری نمایند." 

اما محمود احمدی نژاد در روزهای بعد و در گفتگوی ویژه خبری با اشاره به موضوع گشت های ارشاد، ابعاد دیگری از این ماجرا را روشن کرد: "آن افرادی که امروز به گشت ارشاد ایراد می‌کنند آیا سال 64 و 65 را فراموش کرده‌اند که وزارت کشور موتورسوارها را سازماندهی می‌کرد تا در همین خیابان ولیعصر موی دختران و موی پسران را قیچی و لباس‌ها و کفش‌ها را پاره می‌کردند و آیا فراموش کرده‌اند که کراوات‌ها را قیچی می‌کردند و آیا یادشان رفته است مردم را کتک می‌زدند و آیا یادشان رفته است که کراوات یک دیپلمات خارجی را از وسط قیچی می‌کردند و او متعجب می‌ماند که چه خبر است. " 

احمدی نژاد به بخشنامه دولت مهندس موسوی در سال 64 و 65 در خصوص لباس کارکنان دولت نیز اشاره کرد: "آیا این افراد فراموش کردند که در آن سالها برای لباس مرد و زن در ادارات بخشنامه کردند و گفتند که باید از رنگ‌های اسلامی استفاده شود و رنگ سیاه، سرمه‌ای و قهوه‌ای تیره را مشخص کردند و اسم رنگ‌ها را رنگ اسلامی گذاشتند و آیا یادشان رفته است که با گزینش‌های خود پدر مردم را درمی‌آوردند." 

محمود احمدی نژاد شاید در گفتگوی ویژه خبری شبکه دو به بخشنامه ای اشاره کرد که با امضای میرحسین موسوی در تاریخ دوم اردیبهشت 64 به دستگاه های اجرایی ابلاغ شد. میرحسین در این بخشنامه که با موضوع رعایت حجاب اسلامی در دستگاه های اجرایی صادر شده است، تاکید می کند: "برادران وزیر مسئولیت اجرای مفاد این بخشنامه را به عهده خواهند داشت و به منظور نظارت بر اجرای دقیق این بخشنامه بازرسانی از سوی نخست وزیری به دستگاه های اجرایی اعزام خواهند شد." 

در متن کامل این بخشنامه را در ادامه می?خوانید: 



باسمه تعالی
در جلسات هماهنگی پیگیری رعایت حجاب اسلامی مرکب از نمایندگان تام الاختیار وزارتخانه?ها وسازمان?های دولتی که در نخست وزیری تشکیل گردیده استف فرم پوشش به شرح زیر به تصویب رسیده است و جهت رعایت به کلیه همکاران ابلاغ می?شود:
پوشش کامل اسلامی جهت استفاده خواهران کارمند بشرح ذیل میباشد(مانند تصویر)!
الف ـ مانتو و شلوار مدل ساده، گشاد و بلند از پارچه ضخیم و از یکرنگ.
ب ـ مانتو شلوار مورد استفاده از رنگهای سنگین انتخاب گردد. رنگهای سرمه?ای، قهوه?ای، طوسی، و مشکی ارجح است.
ج ـ از مقنعه جلوبسته و مدل ساده و یکرنگ و بدون هرگونه تزئین، در رنگهای که جلب توجه نکند و تقلیدی از فرهنگ غرب نباشد استفاده شود.
د ـ کفش از مدل ساده با پاشنه معمولی مناسب جهت محل کار با رنگهای مناسب.
هـ ـ جوراب به رنگهای سنگین.
و ـ عدم استفاده از زیورآلاتی که در شأن خانمهای کارمند نیست و نیز عدم استفاده از هرگونه لوازم آرایش.
*******
پوشش برادران کارمند نیز ساده و معمولی و آستین بلند و آزاد باشد بطوریکه تقلید از فرهنگ غرب نبوده و در شأن آقایان کارمند باشد. 





انتقاد میرحسن موسوی به طرح امنیت اجتماعی با توجه به سوابق اجرایی وی در حالی صورت میگیرد که زنان و جوانان همواره به عنوان بخش عظیمی از جمعیت رای دهنده در ایران در همه انتخاباتها هدف اصلی طرحهای مخلف عوام فریبانه بوده اند.

به نقل از «جهان نیوز»


احسان عظیمیان ::: پنج شنبه 88/4/25::: ساعت 11:37 عصر
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
.:: منوی اصلی ::.
.:: آمار بازدید ::.
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 18
بازدید کل : 197532
.:: تا دیدار محبوب ::.
.:: درباره خودم ::.
حقیقت شیرین
احسان عظیمیان
امام علی (علیه السلام) فرمودند: برخی از پیروان دجال در آن روزگار (آخر الزمان) چیزی سبز بر سر و دوش دارند. (بحار الانوار-ج13 -ص965)
.:: پیوند های روزانه ::.
.:: لوگوی وبلاگ من ::.
حقیقت شیرین
.:: لینک دوستان ::.
فصل انتظار
بازتاب برنا
آرمان نوین
خبر روز
کلام و فلسفه
کلام و فلسفه
xXx رنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
یزد بلاگ
اصل 110
بر و بچه های ارزشی
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
شاهد
هوای بارانی
سلام
صیانت ار آرمان های امام خمینی (ره)
دانشجوی پزشکی حق جو
احمدی نژاد ، مرد خدا
تو میتونی !! اخبار روز جنبش سبز دانلود سرگرمی عکس کلیپ آهنگ
پایگاه خبری جنگ احزاب
لبیک یا مهدی ،یا خامنه ای
کانون ترک خود ارضایی!
کانون فرهنگی هنری پویا اندیش
به عشق دکتر
22 خرداد 88
دل نوشته هایی از سیاست
قلمکده
25 ملیون رأی
تحلیل های داغ مذهبی
احمدی نژاد رو عشقه...
دنیا دست کیه؟
جهاد مجازی
یادداشت های یک پابرهنه
قالب های پارسی بلاگ
پارادوکس سبز
صاحبدلان
ورود بی منطق ممنوع
آهنگ زندگی
راه عشق
صنعت نفت آبادان
احمدی نژاد و عدالت محوری
شیار عشق
*** یا امام رئوف ***
انتهای دوست داشتن
آقای رئیس جمهور! به نگاهم خوش آمدی
ظهور بسیار نزدیک است
عاشق رهبر
سید احسان
پرستوی مهاجر
آیات آسمانی
توصیف خردجال
ذهن زیبا
عسل بانو
پشت پرده تمام مسائل سیاسی
پاسخ به شبهات کودتاچیان سبز ها
تایپ نوشته های یک زمینی!
در سایه سار عشق
فرزند شهید
بیا مهدی شب هجران سحر کن
صدای دوست
ملک مهدی سلام الله علیه
تا زنده ایم رزمنده ایم
آرمان انتظار
یا زهرا (سلام الله تعالی علیها)
کلیپ های موبایل مبارز
حجت الاسلام سرانجام
چشمان سبز
سه چرخه
چرا سبز؟
آلما
صبح دیگری در راه است...
ولایت
کم حرفی
دزدگیر 88
گل گیسو
فقط ایران ، فقط سید علی خامنه ای
اتهام
ایران سرسبز
از رنجی که می بریم
وبلاگ نگرانی (خبرنگار دیجیتال)
مضرات علمی خود ارضایی
گلچین اخبار و مطالب سیاسی
مبین
از سبزه تا علف هرز
منادی
.:: لوگوی دوستان::.


.:: آرشیو شده ها ::.
.:: اشتراک در خبرنامه ::.
 
.:: طراح قالب::.
مرکز نشر فرهنگ شهادت
مرکز نشر فرهنگ شهادت شیراز
مرکز نشر فرهنگ شهادت